پزشکی....من....زندگی....

خطرناک

آنتیگونه:تو تا حالا عاشق شدی؟

تیرسیاس:عشق خطرناکه خانوم.

آنتیگونه:چرا؟

تیرسیاس:چون نمیذاره از چیزای خطرناک بترسی....

پیوست:این هم آپ کردن پشت هم.یادتون باشه من هی آپ میکنم ولی شماها نیستین.

ارادتمند همگی نگار

نظرات شما عزیزان:

اشتا

ساعت18:21---10 مرداد 1395

سلام خانم دکتر نگار چقدر دوست داشتم که شما توی دنیای واقعی دوستم بودین شما ازاون دوستای خوب وبامعرفتین ازاونا که میشه گوشه دنج یک کافی شاپ نشست وباهاشون حرف زد
پاسخ:سلام عزیزم.ممنون.نظرلطفته دوست خوبم

اشتا

ساعت22:29---9 مرداد 1395

همش میگم چرا این شانس نصیبم نشده
پاسخ:قسمت نبوده.جای بهتر چیز بهتری منتظرتونه

اشتا

ساعت21:34---9 مرداد 1395

نمیدونید چقدر احساس حقارت میکنم همش خودم رو باخانمش مقایسه میکنم خیلی بهش غبطه میخورم
پاسخ:نکنین این کارو.داغون میشین

اشتا

ساعت21:06---9 مرداد 1395

سلام بله امتحان کردم هم مشاوره هم روانپزشک هم دارو.بله متاسفانه دایم می بینمش با تعریفهای مداوم ازخانمش نشون دادن عکسهای خانمش ذوق وشوق وهیجانش وگفتن اینکه شما مثل خواهرم می مونین دیوونه ام میکنه دایم ازجمعشون فرار میکنم ولی خب توی رزیدنتی هرکار بکنی بازم نمیشه بازم می بینمش وباید بشینم پای حرفا وتعریفایی که ازهمسرش میکنه که به نظر من خوشبخت ترین زن دنیاست وغبطه میخورم به حالش
پاسخ:تازه شروع کردین حتما.جلسات ودارو ها رو ادامه بدین.و بهترین کار همینه که از جمعشون دوری کنید و سرتون رو به درس و مریض گرم کنین.1کار جدید مثل رقص یا نقاشی رو شروع کنین.باید مشغول باشین

اشتا

ساعت10:38---9 مرداد 1395

سلام چرامن نمیتونم فراموشش کنم چراهیچ روانپزشک ومشاوری نمیتونه کمکم کنه چرا هیچ دارویی نمیتونه.خسته شدم
پاسخ: سلام.امتحان کردین و نشد؟جلسات مشاوره رفتین؟دارو خوردین؟مهمترین علتش اینه که جلوی چشمتونه.و اینکه مرد دیگه ای تو زندگیتون نیست.

نگار ادمین

ساعت23:01---8 مرداد 1395

کد 52:متاسفانه این حروف هم صحیح نیستن.براتون صمیمانه ارزوی سلامتی کامل دارم

رهگذر

ساعت16:55---8 مرداد 1395

سلام. باور کن همینجام نگار
پاسخ:سلام.ممنون از حضورتون